رسول گرامى اسلام (ص) پرهیز داشت که میان وى و مردم حاجبى وجود داشته باشد وچیزى مانع ارتباط مستقیم آن حضرت ومردم باشد به‌طورى که سخن ایشان را نشنود و دردشان را نکشد و مشکلات را براى وى طرح نکنند

اشاره:

حرکت انقلابى پیامبر (ص) در طول دوران رسالت آن حضرت به برپایى حکومت نبوى منجر شد حکومتى که براى حاکمان ودولتمردان در زندگى فردى واجتماعى وسیره حکومت دارى الگوى بى‌بدیلى به ودیعه گذاشت. اقامه عدل به‌عنوان اعلى مقصد اولیا و انبیاى عظام از ارکان ضمیمه حکومت نبوى است که پس از رسول اکرم(ص) به صورت تام وتمام در حکومت علوى وبرمبناى الگوى حکومت نبوى متجلى گشت. از آنجا که این ویژگى کمتر در سیره رسول اکرم(ص) مورد بررسى قرار گرفته وبه خاطر آمیختگى این مفهوم با تجسم عینى عدالت یعنى امیرالمومنین(ع) بیشتر در سیره ایشان مورد بررسى قرارگرفته است برآن شدیم تا عدالت و عدالت ورزى را در اولین الگوى عملى حکومت اسلامى یعنى در حکومت نبوى مورد بررسى قرار دهیم. بررسى شاخص‌هاى اصلى حکومت نبوی، براى مقایسه‌شعارها وعملکردهاى صواب وناصواب تمامى کسانى که در زیر ضمیمه نظام اسلامى فعالیت مى‌کنند، محک بى‌بدیلى است چرا که بنا برگفته رهبر معظم انقلاب نمونه آن را در هیچ دورانى سراغ نداریم لازم به ذکر است این نوشتار بر مبناى سخنان رهبر معظم انقلاب‌اسلامى نگاشته شده است.
لقد کان لکم فى رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجواالله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیرا(احزاب 21)
دوران نبوت نبى مکرم اسلام (ص) به دو قسمت عمده تقسیم مى‌شود سیزده سال آن در مکه به مبارزه با عقاید باطل والحادى سپرى شد و ده سال باقیمانده آن، صرف ساختن جامعه‌اى برمبناى شاخص‌هاى اصلى مدینه فاضله گشت.
دوران 10 ساله حاکمیت اسلام در مدینه که فصل دوم دوران بیست و سه ساله پیغمبر (ص) یکى ازدرخشان‌ترین دوره‌هاى حکومت در طول تاریخ بشرى است که دوران شالوده ریزى نظام اسلامى وساختن یک الگو ونمونه از حاکمیت اسلام براى همه زمان‌ها و دوران‌هاى تاریخ انسان وهمه مکان‌هاست. البته این الگو یک الگوى کامل است ومثل آن را دیگر، در هیچ دورانى سراغ نداریم. لکن با نگاه به این الگوى کامل مى‌شود شاخص‌ها را شناخت . این شاخص براى افراد شیعه ومسلمان‌ها علامت‌هایى است که باید به وسیله آنها نسبت به نظام‌ها وانسان‌ها قضاوت کنند.(1)
معرفى پیامبر (ص) به‌عنوان اسوه حسنه در واقع بیانگر بزرگترین تفاوت میان مکتب انبیا وغیر آن است چرا که مکتب انبیا از خصوصیت عملى بودن وتوجه به عینیت داشتن برخوردار است در مکتب انبیا نمونه‌اى براى پیروى عملى ارائه مى‌شود؛ نمونه‌اى که روش‌هاى عملى او در کلیه شئون فردی، اجتماعى ، سیاسی، فرهنگى و... قابل دستیابى و پیروى عملى وعمل ازجانب پیروان مکتب است . این موضوع در دین اسلام شاخص‌تر ، جدى‌تر و روشن‌تر مطرح است چرا که اسلام آ‌خرین دین الهى است؛ لذا لازم است امت‌ها،نمونه‌اى تمام عیار وقابل پیروى براى همه زمان‌ها در تمام شرایط داشته باشند. با توجه به این امر مى‌بینیم که حضرت امیر(ع) ،پیامبر(ص) را به‌عنوان نمونه‌اى براى کسى که بخواهد بهترین ومحبوب‌ترین بندگان نزدخداوند باشد وهمچنین یک الگوى کافى معرفى نماید ولقدکان فى‌رسول‌الله صلى الله علیه و آله وسلم کاف فى‌الاسوه(2) چرا که دین یک امر ذهنى نیست فقط ایمان و اعتقاد قلبى نیست بلکه چنانکه به صراحت از مجموع آ‌یات و روایات بسیارى روشن مى‌شود پیوند ایمان وعمل ، پیوندى اجتناب‌ناپذیر است حال باید به کدام هدایت روى آورد؟ در واقع انسان تعالى طلب چاره‌اى ندارد جز آ‌نکه به بهترین ومحکم‌ترین ملک‌ها دست آویزد وهدایت خویش رادر الگویى کامل جستجو کند ،«واقتدو ابهدى بنسیکم فانه افضل الهدى واسنتوا بسنه فانها بهدى السنن»
تحلیل سیره نبى مکرم اسلام (ص) هنگامى که به مقطع هجرت آن حضرت از مکه به مدینه مى‌رسیم این حادثه را از منظرهاى گوناگون مى‌توان تحلیل نمود.
تصمیم آن حضرت براى ارائه یک الگوى عملى براى آیندگان هدفى است که رهبر معظم انقلاب آن را عامل اصلى هجرت معرفى کردند.
به هر حال هدف پیغمبر از هجرت به مدینه این بود که با محیط ظالمانه و طاغوتى ، فاسد وسیاسى ،اقتصادى واجتماعى‌‌اى که آن روز در سرتاسر دنیا حاکم بود مبارزه کند ولى هدف فقط مبارزه با کفار مکه نبود مسئله‌، مسئله‌ جهانى بود. پیامبر اکرم (ص)این هدف را دنبال مى‌کرد که هر جا زمینه مساعد بود بذر اندیشه وعقیده را بپاشد با این امید که در زمان مساعد این بذر سبز خواهد شد.
هدف این بود که پیام آ‌زادى ، بیدارى وخوشبختى انسان به همه دل‌ها برسد این امر جز با ایجاد یک نظام نمونه والگو امکان‌پذیر نبود. لذا پیغمبر (ص) به مدینه ‌آمد تا این نظام نمونه رابه وجود‌آورد اینکه چقدر بتوانند آن را ادامه دهند وبعدى‌ها چقدر بتوانند خودشان را به آن نزدیک کنند بسته به همت آنهاست پیغمبر (ص) نمونه را مى‌سازد وبه همه بشریت و تاریخ ارائه مى‌کند.(4)
اما نظام الگویى که قرار است تا ابد نمونه عملى وعینى حکومت‌دارى باشد چه شاخص‌ وویژگى‌هایى دارد؟ مسلما ویژگى‌هاى این حکومت نیز به ویژگى‌هایى بى‌بدیل یا کم‌نظیر است که تمامى آ‌نها به صورت تمام ،کمال و یکجا در حکومت دیگرى جمع نشده است. رهبر معظم انقلاب این شاخص‌ها را در 7دسته طبقه‌بندى‌ مى‌نمایند که مسلما ملاک ارزیابى شعار و عمل هر دولت مدعى اسلامیت این شاخص‌ها خواهد بود.
شاخص اول ایمان ومعرفت است انگیزه و موتور پیش‌برنده حقیقى درنظام نبوى ایمانى است که از سرچشمه دل و فکر مردم مى‌جوشد و دست ، بازو و پا وجود ‌آنها را در جهت صحیح به حرکت درمى‌آورد .پس شاخص اول عبارت است از دمیدن و تقویت روح ایمان ومعنویت و دادن اعتقاد واندیشه درست به افرادى است که پیامبر این را از مکه شروع کرد ومدینه پرچمش را با قدرت بالا برد. شاخص دوم قسط وعدل است اساس کار بر عدالت و قسط ورساندن هر حقى به حقدار بدون هیچ ملاحظه است که اهم بحث ما نیز در این زمینه است که در ادامه خواهد آ‌مد .
شاخص دوم علم ومعرفت است. در نظام نبوى پایه هر چیز دانستن ، شناختن ،آگاهى و بیدارى است. کسى را کورکورانه به سمتى حرکت نمى‌دهند مردم را با آ‌گاهى ، معرفت و قدرت تشخیص- به نیروى فعال نه نیروى منفعل - بدل مى‌کنند. درهمین زمینه مناسب است به این نکته نیز توجه شود که خداوندکریم در قرآن چنین مى‌فرماید : لقد ارسلنا رسلنا بالبینات وانزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط ( حدید 25)
شاخص چهارم صفا واخوت است درنظام نبوى درگیرى‌هاى برخاسته ازانگیزهاى خرافى شخصى به سود طلبى ومنفعت طلبى مبغوض است و با آ‌ن مبارزه مى‌شود. فضا، فضاى صمیمیت ، اخوت وبرادرى همدلى است. شاخص پنجم صلاح اخلاقى ورفتارى است . انسان‌ها راتزکیه و ازمفاسد و رذایل اخلاقى پیراسته وپاک مى‌کند انسان با اخلاق وزکى مى‌سازد و - «یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه (جمعه 2) و آ‌نها را تزکیه مى‌سازد وبه آنها کتاب و حکمت مى‌آموزد تزکیه یکى از آن پایه‌هاى اصلى است یعنى پیامبر روى یکایک افراد کار تربیتى وانسان‌سازى مى‌کرد.
شاخص ششم به اقتدار و عزت است جامعه و نظام نبوى تو سرى خور وابسته ، دنباله‌رو و دست حاجت به سوى این و آ‌ن دراز کن نیست عزیز ،مقتدر و تصمیم‌گیر است صلاح خود را که شناخت براى تامین آن تلاش مى‌کند وکار خود را پیش مى‌برد.
شاخص هفتم کار ،حرکت و پیشرفت دائمى است توقف در نظام نبوى وجود ندارد به‌طور مرتب حرکت‌، کار و پیشرفت است اتفاق نمى‌افتد که یک زمان بگویند :که دیگر تمام شد؛ حال بنشینیم واستراحت کنیم این وجود ندارد . البته این کار، کار لذت آور وشادى بخش است کارخستگى‌آور ،کسل‌کننده ،ملول کننده و تعب آورنده‌اى نیست کارى است که به انسان نشاط ، نیرو و شوق مى‌دهد.(5)
پیغمبر (ص) به مجرد اینکه وارد مدینه شد کار را شروع کرد از جمله شگفتى‌هاى زندگى آن حضرت این است که در طول این 10 سال یک لحظه را هدر نداد دیده نشده که پیغمبر(ص) از نشاندن نور معنویت ، هدایت ، تعلیم وتربیت لحظه‌اى باز ماند بیدارى او خواب او ، مسجد او، خانه‌ او ، میدان جنگ او، درکوچه و بازار رفتن او ،معاشرت خانوادگى او ، وجود او - هر کجا که بود - درس بود. کسى که همه تاریخ را مسخر فکر خود کرد وروى آن اثر گذاشت به طورى که بسیارى از مفاهیم که قرن‌هاى بعد براى پیشرفت تقدس پیدا کرد مثل مفهوم مساوات ،برادرى ، عدالت و مردمسالارى همه تحت تاثیر تعلیم او بود.(6) از آنجا که شاخص دوم در این نوشتار به‌عنوان منظر اصلى بررسى یعنى شاخص قسط وعدل است براى تبیین بیشتر آن در 3 زیرشاخه اصلى با عناوین سیره فردى ، سیره اجتماعى وسیره مدیریتى نبى مکرم اسلام (ص) بحث خواهیم کرد و در هر کدام با محوریت 3 اصل مهم و بنیادین مورد بررسى قرار مى‌دهیم .

1- سیره فردى

1-1- اصل ساده زیستی:
رهبرى و مدیریت نظام اسلامى در مصرف امکانات مسئولیت سنگینى دارد نوع مصرف او از امکاناتى که دراختیار دارد اولین شاخصه نظام اسلامى است ومحکى روشن دراینکه ببینیم چه میزان درمسیر آرمان‌هاى اسلامى حرکت مى‌کنیم و چقدر با مشکل مواجهیم زیرا مدیریت وحتى وابستگان نزدیک آن از الگودهى شدیدى براى نیروها برخوردارند .(7) منطق عملى پیامبر (ص) چنین بود ساده و بى‌پیرایه ، مردمى ومانند مردم ضعیف وبه دور از تجملات ، اتلاف‌ها و رفت و آمدهاى ظاهرى وتشریفات. سیر‌ه‌نویسان درباره ایشان گفته‌اند: کان رسول الله (ص) خفیف الموونه وکثیر المعونه (8) در عین اینکه در زندگى کم خرج بودند ولى پرکار بودند و داراى حیاتى پربرکت بودند. طبیعى است که میان خفیف‌الموونه بودن وکثیرالمعونه بودن رابطه‌اى تنگاتنگ بر قرار باشد انسان عافیت طلب وکاخ نشین نمى‌تواند کثیرالموونه باشد.
شاگرد اول کلاس سیره نبوى امیرالمومنین (ع) مى‌فرمایند: خداى تعالى بر پیشوایان حق واجب فرموده که خود را با مردم ناتوان برابر نهند تا مستمندى و تنگدستى او را پریشان ونگران نسازند.
2-1- اصل حفظ حدودالله:
پیامبر اکرم(ص) حافظ حدود بودند زیرا حافظ دین واسلام بودند و اسلام به تمام حد ومرز است.آنچه که در حیات پیامبر اکرم (ص) به‌عنوان یک اصل مطلق در تمام امور وکلیه مراحل مى‌توان مشاهده کرد اصل حفظ حدود ومرزهاى الهى است. رعایت این اصل نه تنها در برخورد با مومنان و مسلمانان لازم است بلکه در برخورد با کافران ومشرکان وحتى دشمنان حربى نیز لازم است موضوع مهم در این بحث تصلب و سختکوش در حفظ حدود و اجراى آن است خداوند انسان‌هاى مومن را دعوت مى‌کند به تصلب در حفظ واجراى حدود و اینکه در این وادى جاى تساهل ، تسامح ورفق ومدارا نیست : محمد رسول‌الله والذین معه اشداء على الکفار رحماء بینهم (فتح 29)
در پایان این اصل جا دارد که این نصیحت امیرالمومنین را آویزه گوش خود کنیم که : اوحفطتم حدودالله سبحانه لجعل کم من فضله الموعود یعنى اگر حافظ حدود خداى سبحان باشید او دراعطاى فضل وعده داده شده،‌به شما تعجیل خواهد کرد.(10)

2- سیره اجتماعى

2-1- اصل عدالت اجتماعى
قیام آن حضرت قیام براى برپایى قسط وعدالت بود وچنان قیام کرد که امیرالمومنین شاگر بى‌همتاى کلاس درسش در وصف استاد یگانه‌اش چنین فرموده است: دین حق را به حق آشکار کرد از نادرستى‌ها وباطل‌هایى که سروصدا به راه انداخته بود جلوگیرى کرد و صولت گمراهى‌ها را در هم شکست همانطور که باتمام قدرت سنگینى بار رسالت را تحمل کرد و به فرمان خدا قیام نمود و به سرعت در راه رضا وخشنودى او گام برداشت وحتى یک قدم هم عقب‌گرد نکرد. اراده محکمش ،سست نگشت و در قبول و پذیرش وحى نیرومند بود پیمان رسالت را حافظ ونگهدار بود ‌آن چنان در اجراى فرمان خداوند کوشش کرد که شعله فروزان حق راآشکار و راه براى جاهلان روشن ساخت و دل‌هایى که در فتنه وگناه فرو رفته بودند به واسطه او هدایت شدند. پرچم‌هاى حق را بر افراشت واحکام زنده اسلام را برپا کرد.(11)
در نظر پیشواى عدالت پیشگان ،ملاک سیاست، عدل است و ریاستى مانند عدل در سیاست نیست و عامل بقاى حکومت و سلامت آ‌ن عدالت است زیرا هیچ چیزى چون عدالت موجب عمران و ‌آبادى سرزمین‌ها نمى‌شودکه همین آبادانى و رضایت توده‌ها بهترین عامل بقاى حکومت‌ها و حفاظت آن از آسیب‌ها و آفت‌هاست.
2-2- اصل اهتمام به امور مستضعفان :
پیامبر اکرم (ص) رحمه للعالمین است او رحمت واسعه‌اى است براى همه و رحمت خاصه‌اى است براى مستضعفان صالح به بیان امام امت (رض) اسلام براى همه است اسلام از توده پیدا شده است و براى توده‌ کار مى‌کند اسلام از طبقه بالا پیدا نشده است . پیغمبر اکرم از همین جمعیت پایین بود از بین جمعیت پا شد و قیام کرد . اصحاب او از همین مردم پایین بودند ازاین طبقه سوم بودند آن طبقه بالا مخالفین پیغمبر اکرم بودند پیامبر اکرم از همین توده پیدا شده است و براى همین جمعیت، همین ملت قیام کرده است به نفع همین ملت احکام آمده است.(12)
خاتم پیامبران الهى خود را ازمسکینان ومستضعفان مى‌دانست وهرگز از این شان وروحیه دور نگشت محبوب‌ترین نام‌ها براى آن حضرت آن بود که وى را مسکین بنامند. وى خود را از آنان و براى آنان مى‌دانست. مستضعفان صالح گرامى‌ترین انسان‌ها نزد رسول خدا(ص) بودند. آن حضرت به محرومان عشق مى‌‌ورزیدند و آنان را بزرگ وعزیز مى‌داشتند و به امیرالمومنین (ع) سفارش مى‌کرد که یا علی! ان الله جعل الفقرامانه عند خلقه(13)
نبى اکرم(ص) نه تنها خود را ملزم به رسیدگى به حال مستضعفین و مساکین مى‌دانست که تمام هم او برهم سطح کردن زندگى خویش با آنها بود و خود را در آنها مى‌دانست پس ازنزول آیه واصبرنفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداوه والعشى یریدون وجهه و لا تعد عیناک منهم ترید زینه الحیاه الدنیا و لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا واتبع هواه و کاناره قروطا (کهف 28)
که آن حضرت چنین دعا فرمودند: اللهم احینى مسکینا وامتنى مسکینا واحشرنى فى زهره المساکین یعنى پروردگارا مرا مسکین زنده بدار و مسکین بمیران ودر روز قیامت مرا در زمره مساکین محشور فرما.
3-2- اصل مقابله با مستکبران
کسانى که طرفدار عدالت هستند درمقابل زورگویان و زیاده طلبان و متجاوزان به حقوق انسان‌ها باید خود را به قدرت مجهز کنند. لذا ما شاهد آنیم که از روزى که نظام اسلامى بوجود ‌آمد- یعنى اسلام مجهز به قدرت یک ملت بزرگ وامکانات یک کشور ودولت بزرگ شد- دشمنان اسلام حرکت اسلام راجدى گرفتند و علاقه‌مندان و طرفداران اسلام هم در اطراف واکناف عالم امیدوار شدند. بسیارى ازپیغمبران در میدان مبارزه وجهاد مقدس و قتال قدم گذاشتند؛ و کاین من نبى قاتل معه ربیون کثیرا (آل عمران ، 146)
کسانى که خیال مى‌کنند اسلام باید برود و در گوشه‌اى بنشیند و مردان اسلام ودین فقط زبان نصیحت را به کار گیرند اینها دانسته یا ندانسته همان چیزى را مى‌گویند که مراکز قدرت جهانى آن را مى‌خواهندو آرزو مى‌کنند . مراکز قدرت استکبارى از اینکه رهبران اسلامى در هر گوشه‌اى از دنیا بنشینند وگاهى پیامى ‌بدهند ویک کلمه حرفى بزنند - همچنان که رهبران مسیحى در هر قضیه‌اى پیامى مى‌دهند نصیحتى مى‌کنند و جمله‌اى مى‌گویند - هیچ ترسى ندارند مى‌دانند این خطرى براى آ‌نها نیست. رسول مکرم اسلام(ص) در سه بعد نبرد کرده است. بعدعقیدتی، بعد سیاسى و بعد نظامى در این سه بعد با سه جریان در جهاد بوده‌اند یعنى با شرک، کفر ونفاق . همه دوران رسالت آن حضرت به مبارزه بااینان گذشته است به‌طورى که بنابر بعضى اقوال، رسول خدا(ص) در دوران رسالت خویش مدتى پس از اذن قتال حدودصدجنگ را براى مقابله با مستکبران تدارک دیدند. یعنى تقریبا به‌طور متوسط در هر ماه یک جنگ تدارک دیده شده است.
منطق قرآن بیانگر آن است که دین حق و آئین یگانه پرستى جز با دفاع ومقابله با مستکبران وجلوگیرى از تاثیر عوامل فساد ، باقى وپابرجا نمى‌ماند.
در قرآن کریم در مقام دعوت به جهاد چنین آمده است: یا ایها الذین امنوا استجیبوالله و للرسول ازادعاکم لما یحییکم (انفال 124 )دراینجا جنگ وجهاد چه به‌عنوان دفاع از مسلمانان یااساس اسلام باشد وچه به‌عنوان جهادوجنگ ابتدایى زنده کننده وموجب حیات اجتماع انسانى دانسته است زیرا شرک به خدا موجب هلاکت انسانیت و مرگ فطرت است چه اینکه انسانیت انسان به خداپرستى و اقتضاى فطرتش - یعنى توحید است و با پشت کردن به آن به انسانیت و فطرت خویش پشت مى‌کند بنابراین مبارزه با شرک و مقابله با مستکبران ودفاع از حق فطرى انسانى به منزله بازگرداندن حیات انسانى وبازگشت دادن روح به قالب اجتماع وزنده کردن آن است با همین نگرش است که همه خیرونیکویى در سایه مبارزه ، جنگ ومقابله با مستکبران به دست مى‌آید. چنانکه امام صادق (ع) از رسول خدا(ص) نقل فرموده‌اند:الخیر کله فى السیف و تحت ظل السیف ولا یقیم الناس الاالسیف و السیوف متعالیه الجنه و النار یعنى همه خیرها در شمشیر و در سایه آن است و مردم قیام نمى‌کنند مگر به واسطه شمشیر و شمشیرها کلید بهشت وجهنم هستند.

3-سیره مدیریتى

1-3- اصل عدم احتجاب
رسول گرامى اسلام (ص) پرهیز داشت که میان وى و مردم حاجبى وجود داشته باشد وچیزى مانع ارتباط مستقیم آن حضرت ومردم باشد به‌طورى که سخن ایشان را نشنود و دردشان را نکشد و مشکلات را براى وى طرح نکنند .رسول خدا (ص) درعین پیوند و نزدیکى با مردم اعمال مدیریت مى‌کرد. نقل شده است که مردى در برخورد با پیامبر (ص) دستپاچه شد پس آن حضرت او را مخاطب قرار داد وگفت: راحت باش من که پادشاه نیستم ؛ من فرزند همان زنى هستم که گوشت خشکیده مى‌خورد. آن حضرت با همه افراد جامعه نشست وبرخاست مى‌‌کرد و با فقرا هم‌قدم مى‌شد ودعوت همگان را اجابت مى‌نمود. به عیادت بیماران مى‌رفت و در تشییع مردگان شرکت مى‌جست و بدون محافظ میان دشمنان مى‌رفت و درعین نزدیکى به مردم آ‌نان را به خوبى اداره مى‌کرد. با آنکه زمامدار ایشان بود سخت مورد علاقه و محبت مردم قرار مى‌گرفت در همه سختى‌ها با آنان بود و دوست نداشت امتیازى برایشان داشته باشد .
2-3- اصل جلوگیرى از سوء استفاده‌هاى اطرافیان
پیامبر اکرم (ص) در تمام دوران رسالت خود به هیچ عنوان به کسى از اطرافیان و وابستگانش اجازه نداد به سبب نزدیکى با آ‌ن حضرت وخویشاوندى با وى گامى در جهت سوء استفاده بردارند یا ازامتیازى برخوردار شوند از امام صادق (ع) روایت شده است که وقتى آیه زکات نازل شد از آنجا که یکى از مصارف زکات عاملین علیهما - یعنى کارکنانى که براى جمع‌آورى آن کار مى‌کنند - است. عده‌اى از بنى‌هاشم نزد پیامبر (ص) آمدند و از آن حضرت تقاضا کردند که به سبب خویشاوندى جمع‌آورى زکات را به آنان واگذار کند و درنتیجه سهمى از زکات از آن ایشان باشد. رسول‌ خدا(ص) به آنان فرمود: صدقه وزکات بر من و بنى‌هاشم حرام است. حضرت فرمود: من کسى را بر شما ترجیح نمى‌دهم پس بدان چه خدا و رسولش براى شما بدان رضایت داده‌اند راضى باشید. آنان نیز اظهار رضایت کردند ورفتند(16) رسول خدا(ص) تاکید داشتند که خویشاوندان دریابند که آن حضرت خیرخواه و دوستدار ایشان است و اینکه به آنان اجازه نمى‌دهد به واسطه خویشاوندى و نزدیکى با آ‌ن حضرت از امکانات ویژه‌اى برخوردار شودصلاح ایشان است. ایشان تاکید داشتند که اطرافیان دریابند که هرکس در گرواعمال خود است وکسى به سبب خویشاوندى با آن حضرت بدون عمل صالح رستگار نخواهد شد.
وقتى که در جنگ بنى‌قریظه مردهاى آنرا گرفتند وخائن‌هایشان را به قتل رساندند وبقیه را اسیرکردند و اموال وثروت بنى‌قریظه راآوردند چند نفر از امهات مومنین - که یکى همان جناب ام‌المومنین زینب بنت حجش است ،یکى ام‌المومنین عایشه است،‌یکى ام‌المومنین حفصه است- به پیامبر (ص) عرض کردند که یا رسول‌الله! این همه طلا واین همه ثروت از یهود آمد یک مقدار هم به ما بده اما پیامبر اکرم(ص) با اینکه زن‌ها مورد علاقه‌اش بودند و به آنها محبت داشت - ولى حاضر نشد به خواسته آنها عمل کند- بعد که زیاد اصرار کردند پیامبر (ص) نسبت به آنها حالت کناره‌گیرى به خود گرفت یک ماه از زنان خودش دورى کرد که ازاو چنان توقعى کردند بعد آیات شریفه سوره احزاب نازل شد : یا نساءالنبى لستن کاحد من النساء (احزاب 32) یا ایها النبى قل لازواجک ان کنتن تردن الحیوه الدنیا وزینتها فتعالین امتعکن واسرحکن سراحا جمیلا و ان کنتن تردن الله ورسوله والدار الاخره فان الله اعد للمحسنات منکن اجرا عظیما(احزاب 29،28) پیامبر (ص) فرمود: اگر مى‌خواهید با من زندگى کنید ،زندگى زاهدانه است و تخطى از قانون ممکن نیست (23/2/79)

منابع :

1- بیانات رهبر معظم انقلاب‌اسلامى در خطبه‌هاى نمازجمعه تهران 28/2/80
2- نهج‌البلاغه ،خطبه 160
3- همان، خطبه 116
4- ر.ک ماخذ 2
5، 6- همان
7 - اصول مدیریت اسلامى والگوهاى آن ، ولى الله فقى‌پور ،ص 123
8- ارشاد انقلاب ،ص 115
9- نهج‌البلاغه ، کلام 209
10- غررالحکم، ج 2، ص 144
11- نهج‌البلاغه ،خطبه 72
12- در جستجوى راه امام از کلام امام ،دفتر اول ،ص 14
13- الکافى ، ج 2، ص 260
14- بحارالانوار ، ج 2،ص 46و17
15- الکافی، ج 5، ص 2
16- الکافى - ج 5، ص 2